خاطره ای از شهید شاهرخ ضرغام

خاطره ای از شهید شاهرخ ضرغام


سال 56 بود. نزدیک به 5 سال از کار شاهرخ در کاباره پل کارون می گذرد. پیکان جوانان زیبایی هم خرید. وقتی به دیدنش رفتم با خوشحالی گفت: ما دیگه خیلی معروف شدیم، شهروز جهود دیروز اومده بود دنبالم، می خواد منو ببره کاباره میامی پیش خودش، میدونی چقدر باهاش طی کردم؟
با تعجب گفتم: نه چقدر؟ بلند گفت: روزی سیصد تومن! البته کارش زیاده، اون جا خارجی زیاد میاد و باید خیلی مراقب باشم.

 شب وقتی از کاباره خارج می شدیم شاهرخ تو حال خودش نبود، خیلی خورده بود. از چهار راه جمهوری تا میدان بهارستان پیاده آمدیم در راه بلند بلند عربده می کشید و داد می زد.
به شاه فحش های ناجوری میداد. چند تا مامور کلانتری هم ما را دیدند اما ترسیدند به او نزدیک شوند.
شاه و خانواده سلطنت منفورترین افراد در پیش او بودند.





:: موضوعات مرتبط: شهدا , خاطرات , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : جمعه 9 مرداد 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: